چالش شکرگزاری - مقدمه

سریع ترین راه رسیدن به احساس خوب و اهدافمون شکرگزاریه. با اینکه اکثر ما این رو میدونیم ولی توی انجامش کوتاهی میکنیم. حالا میخوایم باهم شکرگزاری رو به صورت گروه تمرین کنیم تا به یک عادت تبدیل بشه "عادت شکرگزاری". اینجوری اگر یه روزی تنبلی مون گرفت به هوای هم تمرین هاشو انجام میدیم.

تمرین ها براساس کتاب مهجزه شکرگزاری قرارداده میشه. 

این اولین و مهمترین عادتی نیکو هستش که کنارهم تمرینش میکنیم.

بخش هایی ار کتاب معجزه شکرگزاری

کشف من 

ماجرای من مثالی برجسته است از اینکه وقتی کسی نسبت به شکرگزاری بی اعتنا باشد زندگی چگونه می شود و چه اتفاقی می افتد وقتی کسی شکرگزاری را جزئی از زندگی اش قرار بدهد.

اگر شش سال پیش از من سوال میشد آیا آدمی قدردان هستم یا نه، جواب میدادم: "بله، البته که من قدردان هستم. هروقت هدیه ای میگیرم، وقتی کسی در را برایم بار میکند یا زمانی که کسی لطفی در حقم میکند، تشکر می کنم." 

راستش من اصلا آدمی قدردان نبودم. هیچ خبر نداشتم که در واقع شاکر بودن یعنی چه، و صرفا گفتن کلمه "متشکرم" در مواقعی خاص، به اندازه کافی از من فردی شاکر نمی ساخت.

زندگی من بدون شکرگزاری خیلی پرچالش بود. من مقروض بودم و هر ماه هم کمی به مبلغ بدهی ام اضافه می شد. به شدت جان میکندم اما هرگز وضع مالی ام روبه راه نمی شد. درحین دست و پنجه نرم کردن با بدهی ها و تعهداتم، دچار فشار عصبی مداومی بودم. روابط من مانند پاندولی از شرایط مساعد به سمت مصیبت در نوسان بود، چون به نظر نمی رسید برای کسی وقت کافی داشته باشم.

زمانی که به اصلاح سالم بودم، در پایان روز احساس بی رمقی می کردم و همیشه ی خدا هم سهمیه درست حسابی از سرماخوردگی و بیماری های رایج فصل نصیبم می شد. وقتی با دوستانم بیرون می رفتیم، یا وقتی در تعطیلات به سر می بردیم، لحظات خوشی داشتم اما بعد از آن، این واقعیت که باید به شدت کار کنم تا بتوانم از عهده ای قبیل خوشی ها برآیم، حسابی حالم را می گرفت. من زندگی نمی کردم، فقط زنده بودم، روز به روز و از یک حقوق تا حقوق دیگر، و هنوز یک مشکل زندگی ام را حل نکرده بودم که سروکله مشکلات بیشتری پیدا می شد.

اما سپس اتفاقی افتاد که باعث شد از آن روز به بعد کل زندگی ام دگرگون شود. من رازی را درمورد زندگی کشف کردم و درنتیجه این کشف، یکی از کارهایی که شروع کردم شکرگزاری روزانه بود. این مسئله باعث شد کل زندگی ام متحول شود و هرچه بیشتر شکرگزاری می کردم، نتایج آن معجزه آساتر بود. به راستی که زندگی ام معجزه آسا شد. 

برای اولین بار در عمرم از شرّ بدهی خلاص شدم و مدت کوتاهی پس از آن، تمام پول موردنیاز برای هر کاری را که دلم می خواست انجام بدهم، داشتم. مشکلات ارتباطی، کاری و تندرستی ام ناپدید شدند و به جای مواجهه با موانع روزانه، روزهای من سرشار از موارد خوب یکی پس از دیگری شد. سلامت و انرژی ام به گونه ای قابل ملاحظه افزایش یافت و روحیه ام حتی از دهه بیست زندگی ام هم بهتر شد. روابطم به مراتب بامعناتر شد و در عرض چندماه، در مقایسه با سال های پبش درکنار خانواده و دوستان اوقاتی لذت بخش تر داشتم.

از همه مهمتر، بیش از حد تصورم احساس خوشحالی می کردم. به لطف الهی، چنان شاد بودم که در سرتاسر عمرم هرگز به آن اندازه احساس ذشادی نمی کردم. شکرگزاری مرا متحول کرد  و کل زندگی ام به گونه ای معجزه آسا دگرگون شد.

اعجاز را به زندگی ات بیاور

زمانی که توشکرگزاری را عادت زندگی ات قرار میدهی، هر صبح که از خواب بیدار می شوی از اینکه زنده هستی، هیجان زده می شوی. احساس می کنی کاملا عاشق زندگی شده ای. همه چیز بی دردسر و آسان به نظر می رسد. نسبت به قبل احساس سبکبالی و شادی بیشتری می کنی. زمانی که چالش ها از راه برسند، می دانی چطور از پس آنها برآیی و از آنها درس بگیری. هر روزت خیره کننده خواهد بود! هر روزت حتی بیشتر از زمانی که کودک بودی، سرشار از شگفتی خواهد شد.

دستوالعمل معجره آسا 

"آگاهی یک گنج است و تمرین، کلید آن." 

هرقدر احساسات تو واقعی تر باشد، هرچه خالصانه تر شاکر باشی، زندگی ات سریع تر متحول می شود.

رویاهایت چه هستند ؟

وقتی در مورد خواسته هایت شفاف باشی، در واقع انگار مسیری مشخص را به سوی آنچه دلت می خواهد قدرت اعجازآمیز شکرگزاری در زندگی ات متحول کند، دنبال می کنی، و تو آماده ای که مهیج ترین و پر شورترین ماجرای عمرت را آغاز کنی ؟