همه ما کلی خاطره و سوتی های خنده دار از دوران تحصیلمون داریم، که هر بار یادش میوفتیم کلی میخندیم، برامون از خاطرات خنده دار و باحالت بنویس تا باهم بخندیم
راستی به بهترینش جایزه نیکولندی تقددیم میشه
نیکو لینک
سبک زندگی نیکولند یعنی کنار هم حس خوب، آرامش، انرژی مثبت، شادی، عشق و مهربونی را گسترش بدیم و به هم کمک کنیم که از چیزهای کوچیک زندگی لذت ببریم و دنیا را به جای بهتری برای زندگی تبدیل کنیم.
عکس | تعداد | عنوان محصول | حذف |
---|
نظرات
تعداد نظرات: 100
سال اول دبیرستان زنگ علوم،دوستم اومد مهارت شو به رخ بکشه و کبریت رو کج گرفت رو بارون و با انگشت پرتش کرد وسط کلاس.از شانس گندش کبریت تو هوا روشن شد و رفت رو مقنعه معلم نشست کبریت🤣دوستمم بدو بدو محکم کوبید ب پشت معلم ک کبریت رو خاموش نکنه.معلم چشاش گرد شده بود ک چرا میزننش بچه ها😅
کلاس ۱۱ام بودم که برای چهارشنبه سوری آش آورده بودن بعد یکی از بچه ها داشت میومد آش بریزه پاش به میز گیر کرد دستش به آش خورد همش ریخت، اونوقت همینطوری داشت با سرعت به سمت سطل زباله میرفت و خورد بهش و همهی آشغال ها ریخت، معلممون اومد سر کلاس دید این وضع رو تا ۲هفته نیومد سر کلاسمون😂
ناهار وحدت مدرسه بود عموما ناظم مانتو های همرنگ با مارو میپوشید منم داشتم با بچه هاشوخی میکردم شیلنگ اب رو از روی زمین برداشتم که اب بریزم روی بچه ها ریختم روی ناظم اما خدا رحم کرد کار به اخراج نکشید🤣🤣🤣🤣
ناهار وحدت مدرسه بود عموما ناظم مانتو های همرنگ با مارو میپوشید منم داشتم با بچه هاشوخی میکردم شیلنگ اب رو از روی زمین برداشتم که اب بریزم روی بچه ها ریختم روی ناظم اما خدا رحم کرد کار به اخراج نکشید🤣🤣🤣🤣
😅😅😅
من امسال شیشمم همین چند روز پیش معلم داشت درس میداد منم سوال داشتم یه عالمه دستم بالا بود بعدش دیدم جواب ممیده شروع کردم به صدا زدن همش میگفتم خانوم خانوم اونم غرق درس دادن بود جواب نمیداد منم عصابانی شدم خواستم داد بزنم اه خانم 😡 بعدش اشتباهی با جیغ بنفشم داد زدم اه مامان 😡 خلاصه من و کل کلاس و معلمم از خنده قش کردیم منم دیگه اینقدر خندیدم هم عصبانیتم خنثی شد هم سوالم یادم رفت 🤣🤣🤣🤣🤣😂😂😂😂😂😂
من امسال شیشمم همین چند روز پیش معلم داشت درس میداد منم سوال داشتم یه عالمه دستم بالا بود بعدش دیدم جواب ممیده شروع کردم به صدا زدن همش میگفتم خانوم خانوم اونم غرق درس دادن بود جواب نمیداد منم عصابانی شدم خواستم داد بزنم اه خانم 😡 بعدش اشتباهی با جیغ بنفشم داد زدم اه مامان 😡 خلاصه من و کل کلاس و معلمم از خنده قش کردیم منم دیگه اینقدر خندیدم هم عصبانیتم خنثی شد هم سوالم یادم رفت 🤣🤣🤣🤣🤣😂😂😂😂😂😂
من امسال شیشمم همین چند روز پیش معلم داشت درس میداد منم سوال داشتم یه عالمه دستم بالا بود بعدش دیدم جواب ممیده شروع کردم به صدا زدن همش میگفتم خانوم خانوم اونم غرق درس دادن بود جواب نمیداد منم عصابانی شدم خواستم داد بزنم اه خانم 😡 بعدش اشتباهی با جیغ بنفشم داد زدم اه مامان 😡 خلاصه من و کل کلاس و معلمم از خنده قش کردیم منم دیگه اینقدر خندیدم هم عصبانیتم خنثی شد هم سوالم یادم رفت 🤣🤣🤣🤣🤣😂😂😂😂😂😂
من امسال شیشمم همین چند روز پیش معلم داشت درس میداد منم سوال داشتم یه عالمه دستم بالا بود بعدش دیدم جواب ممیده شروع کردم به صدا زدن همش میگفتم خانوم خانوم اونم غرق درس دادن بود جواب نمیداد منم عصابانی شدم خواستم داد بزنم اه خانم 😡 بعدش اشتباهی با جیغ بنفشم داد زدم اه مامان 😡 خلاصه من و کل کلاس و معلمم از خنده قش کردیم منم دیگه اینقدر خندیدم هم عصبانیتم خنثی شد هم سوالم یادم رفت 🤣🤣🤣🤣🤣😂😂😂😂😂😂
من امسال شیشمم همین چند روز پیش معلم داشت درس میداد منم سوال داشتم یه عالمه دستم بالا بود بعدش دیدم جواب ممیده شروع کردم به صدا زدن همش میگفتم خانوم خانوم اونم غرق درس دادن بود جواب نمیداد منم عصابانی شدم خواستم داد بزنم اه خانم 😡 بعدش اشتباهی با جیغ بنفشم داد زدم اه مامان 😡 خلاصه من و کل کلاس و معلمم از خنده قش کردیم منم دیگه اینقدر خندیدم هم عصبانیتم خنثی شد هم سوالم یادم رفت 🤣🤣🤣🤣🤣😂😂😂😂😂😂
من امسال شیشمم همین چند روز پیش معلم داشت درس میداد منم سوال داشتم یه عالمه دستم بالا بود بعدش دیدم جواب ممیده شروع کردم به صدا زدن همش میگفتم خانوم خانوم اونم غرق درس دادن بود جواب نمیداد منم عصابانی شدم خواستم داد بزنم اه خانم 😡 بعدش اشتباهی با جیغ بنفشم داد زدم اه مامان 😡 خلاصه من و کل کلاس و معلمم از خنده قش کردیم منم دیگه اینقدر خندیدم هم عصبانیتم خنثی شد هم سوالم یادم رفت 🤣🤣🤣🤣🤣😂😂😂😂😂😂
من امسال شیشمم همین چند روز پیش معلم داشت درس میداد منم سوال داشتم یه عالمه دستم بالا بود بعدش دیدم جواب ممیده شروع کردم به صدا زدن همش میگفتم خانوم خانوم اونم غرق درس دادن بود جواب نمیداد منم عصابانی شدم خواستم داد بزنم اه خانم 😡 بعدش اشتباهی با جیغ بنفشم داد زدم اه مامان 😡 خلاصه من و کل کلاس و معلمم از خنده قش کردیم منم دیگه اینقدر خندیدم هم عصبانیتم خنثی شد هم سوالم یادم رفت 🤣🤣🤣🤣🤣😂😂😂😂😂😂
من امسال شیشمم همین چند روز پیش معلم داشت درس میداد منم سوال داشتم یه عالمه دستم بالا بود بعدش دیدم جواب ممیده شروع کردم به صدا زدن همش میگفتم خانوم خانوم اونم غرق درس دادن بود جواب نمیداد منم عصابانی شدم خواستم داد بزنم اه خانم 😡 بعدش اشتباهی با جیغ بنفشم داد زدم اه مامان 😡 خلاصه من و کل کلاس و معلمم از خنده قش کردیم منم دیگه اینقدر خندیدم هم عصبانیتم خنثی شد هم سوالم یادم رفت 🤣🤣🤣🤣🤣😂😂😂😂😂😂
من امسال شیشمم همین چند روز پیش معلم داشت درس میداد منم سوال داشتم یه عالمه دستم بالا بود بعدش دیدم جواب ممیده شروع کردم به صدا زدن همش میگفتم خانوم خانوم اونم غرق درس دادن بود جواب نمیداد منم عصابانی شدم خواستم داد بزنم اه خانم 😡 بعدش اشتباهی با جیغ بنفشم داد زدم اه مامان 😡 خلاصه من و کل کلاس و معلمم از خنده قش کردیم منم دیگه اینقدر خندیدم هم عصبانیتم خنثی شد هم سوالم یادم رفت 🤣🤣🤣🤣🤣😂😂😂😂😂😂
من امسال شیشمم همین چند روز پیش معلم داشت درس میداد منم سوال داشتم یه عالمه دستم بالا بود بعدش دیدم جواب ممیده شروع کردم به صدا زدن همش میگفتم خانوم خانوم اونم غرق درس دادن بود جواب نمیداد منم عصابانی شدم خواستم داد بزنم اه خانم 😡 بعدش اشتباهی با جیغ بنفشم داد زدم اه مامان 😡 خلاصه من و کل کلاس و معلمم از خنده قش کردیم منم دیگه اینقدر خندیدم هم عصبانیتم خنثی شد هم سوالم یادم رفت 🤣🤣🤣🤣🤣😂😂😂😂😂😂
من امسال شیشمم همین چند روز پیش معلم داشت درس میداد منم سوال داشتم یه عالمه دستم بالا بود بعدش دیدم جواب ممیده شروع کردم به صدا زدن همش میگفتم خانوم خانوم اونم غرق درس دادن بود جواب نمیداد منم عصابانی شدم خواستم داد بزنم اه خانم 😡 بعدش اشتباهی با جیغ بنفشم داد زدم اه مامان 😡 خلاصه من و کل کلاس و معلمم از خنده قش کردیم منم دیگه اینقدر خندیدم هم عصبانیتم خنثی شد هم سوالم یادم رفت 🤣🤣🤣🤣🤣😂😂😂😂😂😂
من امسال شیشمم همین چند روز پیش معلم داشت درس میداد منم سوال داشتم یه عالمه دستم بالا بود بعدش دیدم جواب ممیده شروع کردم به صدا زدن همش میگفتم خانوم خانوم اونم غرق درس دادن بود جواب نمیداد منم عصابانی شدم خواستم داد بزنم اه خانم 😡 بعدش اشتباهی با جیغ بنفشم داد زدم اه مامان 😡 خلاصه من و کل کلاس و معلمم از خنده قش کردیم منم دیگه اینقدر خندیدم هم عصبانیتم خنثی شد هم سوالم یادم رفت 🤣🤣🤣🤣🤣😂😂😂😂😂😂
یک دفعه ما اومدیم با معلم شیمی مون شوخی کنیم ازش پرسیدیم مول چیه(مول الان برامون میشه یک جیز خیلی پیش پا افتاده ) (بعد انتظار داشتیم بیاد دعوا کنه بگه شما بعد این همه درس نمیدونین مول چیه؟) ولی ایشون در کمال ارامش شروع کرد توضیخ دادن که میشه فلان قدر اتم و کلا مارو ضایع کرد🤦♀️😂✋️
دوستم رو صورتم آب ریخت منم گرفتم توی لیوان آب بریزم روش اشتباهیی ریختم روی مدیرمون عین موش آب کشیده شد صورتش
ی رفیق داشتم راستش زیاد ازش خوشم نمیومد یبار حیاط پشت مدرسه یدونه پفک افتاده بود منم شوخی شوخی دادم بهش اونم ازم گرفت وخوردش هممون منفجر شدیم 😂
ی رفیق داشتم راستش زیاد ازش خوشم نمیومد یبار حیاط پشت مدرسه یدونه پفک افتاده بود منم شوخی شوخی دادم بهش اونم ازم گرفت وخوردش هممون منفجر شدیم 😂
دانشگاه که بودیم، تازه میخواستم نماز خوندن رو شروع کنم توی نمازخونه رفتم. تا دستهام رو بردم بالا که نماز بخونم، دیدم بقیه که نشسته بودن گفتن مگه اذان شده؟🤣 منم به رو خودم نیوردم و تا آخر خوندم
سر کلاس بودیم و گرسنه برنامه ریختیم ۳ نفر اومدی بیردن از کلاس دونفر نگهبانی میدادن من رفتم بیرون از مدرسه ساندویچ گرفتم و اومدم زنم تفریح تموم شده بود رفته بودن سر کلاس بعدی😅
روز اول دبستان بجای اینکه بگم سلام به معلمم گفتم خدا حافظ 😂😂
زنگ تفریح بود دوستم رفت زیر لونه پرنده ها وایسات که بگه اینجا پرنده زندگی نمیکنه بعد یکدفعه پرنده هه رویش دستشویی کرد بعد شست حالا پاکم نمیشد امدیم در کلاس رفت که به پنجره اویزون کنه افتاد رفت رو سقف همسایه بعد باد برد معلوم نبود کجاست یکدفعه دوستم اومد گفت روسرت مهدیس بعد خندیدیم ای خندیدیم بعد ۱۲۳۶۵ امتیاز ازمون کم شد🤣
زنگ تفریح بود دوستم رفت زیر لونه پرنده ها وایسات که بگه اینجا پرنده زندگی نمیکنه بعد یکدفعه پرنده هه رویش دستشویی کرد بعد شست حالا پاکم نمیشد امدیم در کلاس رفت که به پنجره اویزون کنه افتاد رفت رو سقف همسایه بعد باد برد معلوم نبود کجاست یکدفعه دوستم اومد گفت روسرت مهدیس بعد خندیدیم ای خندیدیم بعد ۱۲۳۶۵ امتیاز ازمون کم شد🤣
ترم اول دانشگاه بودم، با ترم بالاییا دوست شده بودم، یکیشون اومد دنبالم تو خوابگاه، گفت بیا بریم حیاط، منم خوشحال، وقتی رفتی تو حیاط به بچه های تو حیاط گفتم ما داریم حیاط نمیاید شماها؟ از نگاه متعجبشون فهمیدم اونجا حیاط بود🤣🤣🤣 آخه اصلا شبیه حیاط خوابگاه نبود شبیه پاسیو بود🤭🤭🤭
یه آقای معلم دوست داشتنی فیزیک داشتیم...ایشون آذری بودن و بین دخترها کمی خجالتی...یه روز وقتی زنگ خورد بیرون رفتنی در کلاس محکم خورد تو صورتشون و قرمز شد صورتشون و جای در موند رو صورتشون...ینی ما همه سرهامونو تو جامیزی بردیم بخندیم که بنده خدا فقط نبینه...باعجله درو ول کرد و سمت در دفتر دبیرها دوید و بعدش ما ترکیدیم از خنده
کلاس هفتم داشتم با دوستم حرف می زدیم که یه بار دوستم گوزید😂😂😂تا سه رو مدرسه نیامد
من کلا بچه مثبت بودم درسم همیشه خوب بود تقلب نمی کردم کسی رو هم اذیت نمیکردم زنگ تفریح تو کلاس واسه خودم خوراکی می خوردم🤣
کلاس چهارم به معلمم گفتم مامان گشنمه میشه تغذیه بخورم ؟🌿🤣🤣🤣
کلاس چهارم به معلمم گفتم مامان گشنمه میشه تغذیه بخورم ؟🌿🤣🤣🤣
کلاس چهارم به معلمم گفتم مامان گشنمه میشه تغذیه بخورم ؟🌿🤣🤣🤣
کلاس ششم همین امثال همون اولایی که آنلاین بود کلاس ها داخل شاد یه قسمتی به نام گفتگوی صوتی اضافه شده بود اولاش همه مراقب بودن میکروفنشونو باز نمیکردن ۷ روز بعدش یکی از دانش آموزان از همون اول شروع کلاس میکروفنشو باز کرد واقعا عجب خانواده ای داشت خیلی بی ادب بودن آخرسر خانممون کلا پرتش کرد از کلاس بیرون🤣🤣🤣🤣
من خودم شمالیم بعد دوران راهنمایی رمان زیاد میخوندم یه بار دور هم جمع بودیم گفتم بچه ها خیلی خوب میشه بزرگ بشیم باهم بریم شمال سفر 🤣🤦🏻♀️
هرچی فکر میکنم به خاطره خاصی برنمیخورم،همش خنک بازی بود،تمام😐🤦♀️
یه سری کلاس چهارم بودم کلاس آنلاین داشتیم معلممون اول بار از من سوال امتحان پرسید منم که بلد نبودم حالت پرواز گوشیمو روشن کردم گفتم یکی از راه های ی ی ی ی ی صدامو قطع و وصل میکردم معلممونم هیچی نمیفهمید گفت ایرادی نداره میکروفونتون رو قطع کنید منم امتحان قبول شدم😂😂😂😂😂😂😂
یه سری کلاس چهارم بودم کلاس آنلاین داشتیم معلممون اول بار از من سوال امتحان پرسید منم که بلد نبودم حالت پرواز گوشیمو روشن کردم گفتم یکی از راه های ی ی ی ی ی صدامو قطع و وصل میکردم معلممونم هیچی نمیفهمید گفت ایرادی نداره میکروفونتون رو قطع کنید منم امتحان قبول شدم😂😂😂😂😂😂😂
خوابم میومد، بوت پاشنه بلند پوشیده بودم، سر کلاس حسابان، سرمو گذاشتم رو میز و خوابیدم، داشتم خواب میدیدم که از یه جا پرت شدم پایین، چنان پام از رو پام افتاد و این پاشنه خورد زمین صدا داد، که تمام کلاس تا چندثانیه تو شوک به من زل زده بودن😂😂 فقط قیافه ی معلم مون تماشایی بود با چه خشم و نفرتی بهم زل زده بود هیچوقت یادم نمیره😂😂😂
کلاس اول که بودم معلممون تشدید رو یاد داد بعد خانم به من گفت اگه گفتی اسم این نشانه چی هست من گفتم س کوچولو 😂😂
دوران دبیرستان یه معلم تاریخ داشتیم قدش خیلی خیلی بلند بود یعنی به راحتی لامپ کلاس روعوض میکرد ما اسم بیچاره روگذاشته بودیم آقای زرافه شاید باورتون نشه هنوزاسم اصلیشویادم نمیاد😅
تو کلاس اول رفتم به معلمم گفتم ما خیلی پولداریم:)😐
مبصر بودم. داشتم خوب ها بد ها رو مینوشتم پا تخته که یهو اون انتظاماتی که همیشه ازش بدم میومد اومد توی کلاس ما تا ببینه که همه چیز اوکیه یا نه. منم که اصلا ازش خوشم نمیومد از اینکه اومده بود تو کلاسمون اعصابم خورد شده بود درو خیلی خیلی محکم بستم اما کلاس انقد شلوغ بود که هیچکی نفهمید درو شکوندم🤣 وقتی معلم اومد گفت کی درو شیکونده؟ همکلاسیامم که از هیچی خبر نداشتن گفتن انتظامات😑منم با خودم گفتم خب اینا که فک میکنن انتظاماته زده درو شکونده الان من چرا بگم درو شکوندم:/ منم باهاشون همراهی کردم و گفتم اره اره اون درو شکوند منم دیدم. خلاصه اون بدبختو اواردن کلی دعواش کردن همکلاسیامم داشتن سرش داد میزدن که چرا زدی در کلاس ما رو شکوندی چه گریه ایم میکرد بیچاره💔😂منم لام تا کام یه کلمه نگفتم درو شکوندم😁
دبیرستان بودم رفتیم از دفتر پرورشی مدرسه یه تنبک که مال یکی از بچه های سال پایینی بود رو اوردیم تو کلاس. یکی از بچه ها نشست رو سکوی جلوی کلاس و شروع کرد به تنبک زدن ما هم دست می زدیم می رقصیدیم 😂 وقتی صدای ناظم مونو از تو راهرو شنیدیم این همکلاسیم هول شد بلند شد تنبک و برداشت داشت می رفت یهو پاش گیر کرد تنبک خورد به پله ی سکو یه تیکه ی گنده ش شکست 😂🥲 نامردا رفتن دوباره گذاشتن تو دفتر پرورشی صداشم درنیاوردن کی شکسته 😁
من خیلی گشنم بود بعد داشتم خوراکی می خوردم معلم اومد بالای سرم بعد سرشو هم کرد دید دارم خوراکی میخوردم بعد هیچی نگفت رفت 🤣
من خیلی گشنم بود بعد داشتم خوراکی می خوردم معلم اومد بالای سرم بعد سرشو هم کرد دید دارم خوراکی میخوردم بعد هیچی نگفت رفت 🤣
من خیلی گشنم بود بعد داشتم خوراکی می خوردم معلم اومد بالای سرم بعد سرشو هم کرد دید دارم خوراکی میخوردم بعد هیچی نگفت رفت 🤣
من خیلی گشنم بود بعد داشتم خوراکی می خوردم معلم اومد بالای سرم بعد سرشو هم کرد دید دارم خوراکی میخوردم بعد هیچی نگفت رفت 🤣
من خیلی گشنم بود بعد داشتم خوراکی می خوردم معلم اومد بالای سرم بعد سرشو هم کرد دید دارم خوراکی میخوردم بعد هیچی نگفت رفت 🤣
من خیلی گشنم بود بعد داشتم خوراکی می خوردم معلم اومد بالای سرم بعد سرشو هم کرد دید دارم خوراکی میخوردم بعد هیچی نگفت رفت 🤣
من خیلی گشنم بود بعد داشتم خوراکی می خوردم معلم اومد بالای سرم بعد سرشو هم کرد دید دارم خوراکی میخوردم بعد هیچی نگفت رفت 🤣
کلاس اول بااعتماد بنفس رفتم سرصف قران با صوت بخونم عالی شروع کردم بیسمی الله ی و رحمانی و رحیم بعدش چندلحظه وایسادم دیدم بقیشو بلد نیستم میکروفو دادم به ناظم و فرارر😁
کلاس اول بااعتماد بنفس رفتم سرصف قران با صوت بخونم عالی شروع کردم بیسمی الله ی و رحمانی و رحیم بعدش چندلحظه وایسادم دیدم بقیشو بلد نیستم میکروفو دادم به ناظم و فرارر😁
کلاس چهارم بودم و کلاسمون همه سرماخورده بودیم😂 دو هفته کلاسمون رو هوا بود و روزی ۳، ۴ نفر میومدن. حالا توی این وقت پدربزرگم اینا رفتن کربلا و ما هم قرار بود براشون آش پشت پا درست کنیم و من خیلی براش هیجان داشتم. مامانم گفت اگه می خوای نرو منم گفتم ولش کن مامان می رم اونجا تعداد کمه زنگ می زنم بیاین دنبالم درس نمی دن بعدش رفتم مدرسه دیدم ۶ نفر بودیم زنگ اولو سر کلاس بودم بعدش زنگ تفریح به دوستم گفتم بیا بریم زنگ بزنیم بیان دنبالمون اونم می گفت نمیزارن خلاصه راضیش کردم رفتیم بعدش زنگ زدیم منم گفتم مامان بیا دنبالم کمیم بعد معلمه شنید گفت نه شما اومدین دیگه نمیشه برین و اینا خلاصه نزاشتن بریم از شانس ما:/
کلاس اول که بودم یه بار مداد نوکیم افتاد زمین، سرش خیلی اشغال جمع شده بود. برداشتم خوردمش😂
همیشه ته کلاس مشغول خوردن خوراکی بودم😂
توی کلاس مجازی همین امسالم معلم گفت صدا دارین بعدش منم که حوصله درس نداشتم گفتم نه بعدش گفت شما که صدا نداری چجوری میگی نه منم دیگه حرفی نزدم😂😂😂😂😂😂😂😂😂
به معلمم گفته بودم دندونم رو جراحی کردم نمی تونم صحبت کنم ( درس بلد نبودم ) معلم داخل زنگ تفریحی اومده بودم بیرون بازی کنم داشتیم داد میزدم معلم رو اسکل کردم معلم دید منم دیگه مثل قدیم نشدم 😂😂😂😂
یکی از سوتی های بزرگ من زمان مدرسه این بود که واسه اولین بار میخواستم جلو معلم دوم دبستانم قرآن بخونم و گفت با صوت بخون دو تا دستام و گذاشتم رو گوشم و شروع کردم با یه صدای جیغ جیغی شروع به خوندن الان که یادم میاد میگم من جای معلمم بودم همونجا زمین و از خنده گاز میگرفتم 🤣🤣🤣🤣
کلاس سوم بودم بعد خانوممون گفته بود که کتاب داستان بیارید و بخونید منم کتاب داستان نداشتم 💔 بقل دستیم گفت من دوتا کتاب آوردم یکیش رو تو برو بخون 🤦🏻♀️ من رفتم پای تخته بعدش توی این داستان اسم گوزن اومده بود 😂💔 منم وقتی شروع کردم به خواندن به جای اینکه بگم گوزن گفتم گووزن 🤐💨🤣🤣 بعد خانمم گفت عزیزم اون گوزن نیست 😅🤣🤣🤣 کل کلاس رفت رو هوا 😂💔
این اتفاق واسه منم افتاده
من ۷ سالم بود توی خونه نشسته بودم بعد میخواستیم ناهار بخوریم مامانم گفتن وای یه کاسه ماست هم نداریم با غذا بخوریم بعد منو فرستادن ماست بخرم رفتم به فروشنده ی توی سوپری گفتم آقا یه کاسه ماست بدین😂
یه بار راهنمایی بودم دوستم از یه کلاس دیگه امد تو کلاس ما بعد خیلی تند تند گفت تو هم میایی اردو دیگه اسمتو بنویسم چنان ذوقی داشت خودش که من گفتم اره میام اردو گفت خب خوبه بیا اسمتو رو برگه بنویس من خواستم اسممو بنویسم یهو سرمو بلند کردم گفتم اسمم چی بود 😂😅😅😅 از ذوق اون من اسممو فراموش کردم
امتحان زیست داشتیم من میز اول بودم تو کل دبیرستان، کل کلاس نخونده بودن هممون استرس داشتیم من و بقل دستیم اومدیم سوالای اون فصل و نوشتیم رو پنکه بالاسرمون و خیلی طبیعی نشستیم سرجامون، همه بچه ها هم امیدشون به تقلبی های ما و البته پنکه بود که متاسفانه طی یک عملیات انتحاری وقتی معلممون اومد تو کلاس سلام نکرده گفت ولی چقد گرمه و پنکه رو زد🙂💔ماهم همه کله ها با پنکه تاب میخورد، حالا اون موقع از سال زیادم گرم نبود اصلا ولی شانس ما بود😂😂خلاصه که وقتی دیدیم اوضاع خرابه هممون گفتیم نخوندیم و امتحان افتاد برای هفته بعد😎😂
🤣🤣🤣
عالی بود 🤣🤣🤣🤣🤣
کلاس هفتم معلمم دینی مون داشت در مورد درس حرف میزد و اینکه باید توی زندگی شجاع باشیم و... خلاصه سرگرم بود یهو یکی از بچه ها داد زد خانم یه سوسک بغل کفش تونه یهو خانم جیغ کشید اصلا یه وضعی بود بعد در کلاسو باز کرد اولین نفر پرید بیرون واای خدا بچه ها هم پشت سرش با جیغ و داد ریختن بیرون منم تحت تاثیر جو رفتم بیرون یهو برگشتم دیدم اون دختره که گفته بود سوسک خودش نشسته و جلو دهنشو گرفته بود و صورتش یه جوری بود نگو سوسکی در کار نبوده 😐😂 معلمه ما هم ترسو😂😂 نگو فوبیا سوسک داشته اسمش اومده از خود بیخود شده ولی طفلک اون بچه که الکی گفت سوسک بد جوری نمره ازش کم شد🤣🤣
یه بار همه امتحانامو دادم آخرین امتحان نقاشی بود با مامانم دعوام شد به مامانم گفتم چرا منو مدرسه ثبت نام کردی 😂😂😂😂
کلاس هشتم که بودیم یبار رو صندلی معلم چسب ریختیم . بنده خدام کت شلوار نو تنش بود .ندید صندلیو همینجوری نشست تا آخر زنگم تکون نخورد . زنگ خورد میخواست پاشه دید صندلیم باهاش میاد ... آخر برای اینکه بتونه بلند شه مجبور شد یکم از شلوارشو با قیچی پاره کنه ...اصن یه وضعی بود که🌲🌲🤣🤣🤣
نخود اومدم بخورم دوران مهد کودک کردم تو دماغم😂😅
کلاس هشتم یه روز از اداره اومده بودن بازرسی ما هم اون روز تفکر داشتیم معلم تفکر هم گفته بود غذا بیارید آقا همه فست فود آورده بودیم بازرس هم داشت میومد تو کلاس ،همه پیتزا همبر هارو جمع کردیم بازرس اومد پرسید : حالا غذا چی آوردید یهو یکی از بچه ها پرید گفت: خانم استامبولی با ماست خیار 😂همه حتی معلممون روده بر شده بودیم از خنده ولی برو خودمون نمیاوردیم اونم که اینو گفته بود هی میگفت بچه ها استامبولی و ماست خیار هارو بکنید زیر میز ما هم هی میخندیدیم🤣
بیشتر خاطرات خنده دارام اصن قابل تایپ و گفتن نیست
میز معلم شکوندیم هی به معلم گفتیم تکیه نده تکیه داد پخش زمین شد بنده خدا البته من نخندیدم جای خوبش این بود معلم میز نداشت کیفشو میذاشت رو میز نیمکت اولیا اون بندگان خدا هم کل امتحانات ترم کش میرفتن از کیف معلما یه بارم با لگد زد یکی تو در پاش گیر کرد تو در یه بارم زدیم مهتابی شکست یه بارم پنکه سقفی کند افتاد تو سر بچه ها والا زیاده تلفات زیاد دادیم
توی کلاس دوم دبستان که بودم محور بلد نبودم بکشم به دوستم میدادم برام بکشه😂😂😂😂
یک روز مهد کودک بودم با یه پسر پیش دبستانی مثلا داشتیم کنگفو بازی میکردی یهو معلم که اومد تو زدم زیر پاش نشستم بدبخت 180 باز کرده بود نمیتونست بلند شه فکر میکنم 😂😂😂😂
اصلاح شده معلممون داشت حضور و غیاب میکرد اسم منو که گفت گفتم آماده 😂🤣😁
معلممون داشت حضور غیاب میکرد اسم منو که گفتم آماده 😂😂🤣🤣😁😁
کلاس هشتم بودم تو مدرسموت یه گربه داشتیم یه بار زودتر از قبل رفتم مدرسه من و اون گربه تنها باهم بودیم حوصله م سر رفت گفتم بذار تغذیه مو بخورم که دیدم اون گربه منو نگاه میکنه داره یاد سمتم مم ترسیدم از جام بلند شدم به سرعت جت دویدم🤣چند تا از بچه های مدرسه هم کمکم اومدن مدرسه و کلی هیجانی شدن، یهو یاد حرف مامانم افتادم که گفته بود اگه یه حیوون دنبالت کرد نترس و تو چشاش نگاه کن عاقا یهو وایسادم گربه هنگید🤣تو چشاش نگاه کردم و بهش اخم کردم انگشتمو به طرفش گرفتمو پامو کوبیدم زمین سرش داد زدم گفتم برو اونور بیچاره ترسید فرار کرد کلی خندیدیم اونروز🤣🤣
اول راهنمایی بودم یه بار حواسم نبود ایام فاطمیه است و بعد بخاطر امتحانی که پیچیده بود شاد بودیم 😄و خب به رهبری من زدیم رقصیدیم یا کلاس ۴۵ نفره رو بردیم رو هوا🤣🤣و خب ناظم اومد و هر ۴۵ نفرمون دور حیاط مدرسه کلاغ پر رفتیم یادم نمیره تا ۳ روز پاهام درد میکردو فحش میخوردم از دوستام😁😅
بچها زنگ تفریحا تو کلاس تانگو میرقصن🤣
تو دوران تحصیلی هنرستانم هر زنگ تفریح میرفتیم بوفه مدرسه چیپس و پفک و لواشک میخریدم و میخوردیم درمورد اینها باهم دعوا میکردم دختر مدرسه دنبالم می اومد ما ازش فرار میگردیم خیلی خنده دار بود و خیلی خوش گذشت این دوارن هنرستانیم🤣🤣😢🤣🤣🤣🤣🤣😅😅😅😊♥️💕💋💫🌌
تو کلاسمون با دوستم داشتیممم دعوا میکردیمم و موهااا همو میکشیدیمم بعد یهو مدیرمون اومد تو کلاسمون دستمونو گرفت و رف تو دفتررشماره گرف گف میخام بگم بیان ببرنتون گفتم ب کجا زنگ زدین گف باغ وحش😂😂😂
ناظممون اوند سر کلاس با دوست صمیم دعوا کرد یهو بهش گفت برو یه نگاه تو اینه بکنا تو شناسنامت که انقدر مسخره بازی در نیاری همون موقع خندم گرفت ولی خودما جمع جور کرد دوست صمیم با خنده من خندید ندوست کاری کنه ناظممون از اونور باهاش دعوا میکرد این از اینور میخندید😍🤣
ناظممون اوند سر کلاس با دوست صمیم دعوا کرد یهو بهش گفت برو یه نگاه تو اینه بکنا تو شناسنامت که انقدر مسخره بازی در نیاری همون موقع خندم گرفت ولی خودما جمع جور کرد دوست صمیم با خنده من خندید ندوست کاری کنه ناظممون از اونور باهاش دعوا میکرد این از اینور میخندید😍🤣
کلاس هفتم بودم میخواستیم با دبیر ورزشمون والیبال بازی کنیم منم عینکی بودم عینک و در آوردم خانومم گفت اوکی هستی میبینی نخوری زمین یه وقت منم خندیدم کلی گفتم نترسین خانم چشمم میبینه کور نیستم فقط شما که عینکم رو دستتون گرفتید بپایین نشکنه اون موقع خودم نمی افتم فشارم می افته😂
زنگ تفریح بود ماهم با دوستام داشتیم توی حیاط مدرسه قدم میزدیم ،مدیر مدرسمون قدش کوتاه بود و مانتو سورمه ایی شبیه فرم دانش آموزا پوشیده بود،دوستم شوخی کرد سر یه حرف منو هول داد خوردم به مدیر با شناباا😄😄 نمیدونستم مدیره که برگشتم ازش عذرخواهی کنم دیدم واااای 😅 به کی خوردم خلاصه از خجالت مردم اون روز.مدیرمون کلی خندید اولین باری بود خندشو دیدم😁.سلامتی همه مدیر های مهربون🤍🤞🏻
خیلی زیاد دارم خاطره خنده دار ولی بهترینش این بود که یه بار قرار شد من درس بخونم به دوستم تقلب برسونم موقع امتحان ، بعد گفتم فردا هر جا گیر کردی عطسه کن گفت باش بعد فردا تو جلسه عطسه کرد گفت ۸ بعد منم یه دستمال در آوردم روش جوابو نوشتم ، هر چی میگفتم بیا دستمال قبول نمیکرد😶🥲😂 بعد تازه سرم داد میزد چرا بهم تقلب ندادی؟😂😂😂😂
امروز جدید بزارید
امروز جدید بزارید
ممنون میشم که بیشتر بزارین از این سوال ها
ممنون میشم که بیشتر بزارین از این سوال ها
ما یه بار در کلاس اول بودیم که زنگ اولمون سفیر سلامت برامون شیر اورد و گفت برای سلامتیتون خوبه بخورید ما هم خوردیم زنگ دوم درسمون درباره با اُ بود و یکی باید درباره با اون یه چیزی می آورد اونم مامانش اُلویه درست کرده بود داد ما بخوریم من نخوردم ولی همه خوردن همه اجازه گرفتن برن سرویس بهداشتی (برای استفراغ) 🤣 😐 🤢همه در این حالت بودن(🤢) خدایا توی کاسه که ادامه داشت و قطع نمیشد رنگ هایی عجیب درست شده بود توی دستشویی که نگم براتون نظافتچی مون هم که اصن 🤣 نگم
یه روزم کلاس حضوری داشتیم توی مدرسه همه همه بچه ها گوشی آورده بودند بعد مدیر مون فهمیده بود زنگ تفریح گفت بچه ها ، هر کس که گوشی آورده بده من اخر بهتون میدم خلاصه ۲۰ تا گوشی یهو دادیم به مدیر 😂😂 مدیرمون هنگ کرده بود بدبخت دیگه دستاش جا نداشت 😂😂
اونروز تو مدرسه به خاطر سعود تیم ایران به جام جهانی معاون مون گفت ۵ دقیقه هر کاری دوست دارید بکنید خلاصه از اونجایی که اکثرا گوشی آورده بودیم همه گوشیا رو از تو جیب در آوردن و عکس و فیلم گرفتن ، بعضیا همو میزدن و ... 😂
😂
😂
یه روز تو مدرسه بودیم ، از اونجا که مدرسه ما خیلی شاد و باحاله همش آهنگ میذاشتن زنگ تفریح ، سیستم صدا رو به گوشی معاون پرورشی مون وصل کردن زنگ تفریح بعد اهنگ نگین قلبمی و اینا و آروم جونم رو پخش کردن بعد از پخش همین آهنگا یهو یه آهنگ غیر مجاز از تی ام بکس پخش شد 😂😂 مدرسه کلللش رفت رو هوا
ما کلا از اول ابتدایی تا همین الان هر معلمی داشتیم و داریم حتی زنگ اول و روز اول مدرسه بهمون میگفت شما از همه کلاسا عقب تر هستین و بد ترین کلاسین مطمعنم که همتون صفر میشین🤦♀️
این ته ته انگیزشی این بزرگوارانه😂😂💔
سلام، داشتم سر کلاس خیار میخوردم که معلمم متوجه شد یکی داره خیار میخوره، چون بوش پیچیده بو تو کلاس، بعد من یهو زل زدم توچشمش اونم منو نگاه کرد، واسه اینکه متوجه نشه منم خیار رو سالم قورت دادم، و گلوم رو خراشید و رفت پایین😂😂